من ترا دوست میدارم

اگر تنها ترین تنها شوم باز هم خدا هست

مرا با این بالش و این دو تا ملافه و این سه تا شکلات
روی میزت راه می د‌هی؟
می‌شود وقتی می‌نویسی
دست چپت توی دست من باشد؟
اگر خوابم برد
موقع رفتن
جا نگذاری مرا روی میز!
از دلتنگیت می‌میرم.

" فکر کنم عباس صفاری "


که چقدر این روزا حرف دارم واسه نوشتن
یه سری حرفایی که مال این روزای پاییزن
بس که مال این روزان
بس که میخوان که نوشته بشن
من عاشق پاییزم
عاشق نوشته شدن تو پاییز
پاییزی که داره تموم می شه و شاید نوشته های منم دوباره ته بکشه و مدت آپشون برسه به یه سال یا چند ماه
تو کتاب شازده کوچولو خونده بودم که : " مارهای بوآ شکارشان را همین جور درسته قورت می‌دهند. بی این که بجوندش. بعد دیگر نمی‌توانند از جا بجنبند و تمام شش ماهی را که هضمش طول می‌کشد می‌گیرند می‌خوابند"
که انگار که منم اینجوریم
که وقتی یه مدت آپ نمی کنم انگار که احتیاج داشته باشم به هضم کلمه هایی که نوشتم
نوشته هایی که فقط نوشته شدن ، بی که هضمشون کرده باشم
که انگار وقتی می نویسمشون عطر تنتم می پیچه بینشونو هضم کردنشونو مشکل می کنه
که شاید بشه نوشته های تنها رو هضم کرد ، ولی نوشته های آغشته به عطر تنتو .......
بارها و بارها باید بلعید و هضم نکرد
باید بلعید و حس کرد
باید بلعید و مزه کرد
باید حس کرد و بلعید و هضم نکرد
که هضم کردنی نیست نوشته های اینجوری
که یه چیزایی رو نمی شه هضم کرد و باید فقط بلعید
می بینی دوباره قاطی کردم !!!
........

توی ماشین نشستم و داره بارون می یاد و من دارم فکر می کنم
دارم به نبودن خودم فکر می کنم
دارم به تهران بعد من فک می کنم
راستش دارم به تهرانی که واسه تو می مونه بعد من فکر می کنم
به تهران تو بعد من .......
........
بارون شدت می گیره و قطره هاش می شینه روی شیشه
قطره هایی که هر کدوم به یه سمت می رقصنو یه ردی رو طی می کنن
دنبال چین این قطره ها !!!
بوی خاک که بلند می شه نفسم تنگ می شه
راستی بعد من
نفسات !!!
ممکنه که گاهی تنگ شه
که بغض شه
نفسات بعد من ......
هومممم .....
.........
دارم به تو فک می کنم
به تو بعد من ....
.........
...........
دارم به تو فک می کنم
من دارم به تو فک می کنم
به تو فک می کنمو لبام می خنده
من دارم به تو فک می کنمو روزای خوبی که با تو دارم
که با تو خواهم داشت
من به تو فک می کنمو لبام می خنده
تا یادم نرفته
دوست دارم جان دلم
دوست دارم
فک کردن به تو رو دوست دارم
تو منو یاد روزای خوبم میندازی ..........



پ . ن 1: همیشه نویسنده ها رو بیشتر از شاعرا دوست داشتم ، نویسنده هایی که حرفهای شعر گونه
می نویسند !
پ . ن 2 : به کامنتایی که مربوط به نوشته هام نباشه جواب داده نمی شه ، گفتم که گفته باشم !

نوشته شده در دوشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۱ساعت 14:30 توسط نگار| |

Design By : Mihantheme