من ترا دوست میدارم

اگر تنها ترین تنها شوم باز هم خدا هست

عاشقت باشم میمیرم یا عاشقت نباشم؟!

من (!)
من فقط میخوام که وقتی دلم  از دنیا و آدماش میگیره و خسته می افته یه گوشه ٬
این " صدای تو " باشه که آرومش کنه...
می شه؟؟؟!
....

پ.ن 1: دور بودن از آدمایی که یه عمری همه ی واژه های دلتو با اونا معنا می کردی گاهی وقتا لازمه ...
گاهی وقتا لازمه که خودتو پرت کنی به نقطه ای که مطمئنی توی سیاهی نامردیاش گم میشی ...
گاهی انقدر خسته ای که دلت می خواد بیفتی یه گوشه ی غریب و همه لهت کنن...
گاهی دوست داری چشماتو ببندیو برگردی به چند سال قبل ، 
می خوای تو مسیر زندگیت ندیده باشیش
نشنیده باشیش
نگاش نکرده باشی
صداش نکرده باشی
گاهی دوست داری چشاتو ببندیو برگردی به لحظه ی قبل از اون
درست به لحظه ی قبل از اون.....................

پ.ن ۲ : دستامو با احساس تو بستم ... من بــــــــــــــی نهایت با تو همدستم

                           تا جاده می ره سمت بی راهه ... گم کن منو ٬ این آخرین راهـــــــــــــه

پ.ن ۳ : پی نوشتای طولانی ای که راجع به یک کتاب ٬ ته این پست نوشته بودم حذف شد...

نوشته شده در سه شنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۸ساعت 14:7 توسط نگار| |

Design By : Mihantheme