من ترا دوست میدارم

اگر تنها ترین تنها شوم باز هم خدا هست

قتل این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود
ورنه هیچ از دل بی رحم تو تقصیر نبود
من دیوانه چو زلف تو رها می کردم
هیچ لایق ترم از حلقه زنجیر نبود

"معتقدم قبل از اینکه مستت کنم و لذت مستی رو بهت بچشونم
باید "می" خوردنو بهت یاد بدم
پس کنارت می شینمو پا به پات می یام
جرعه به جرعه ٬ نه قورت به قورت
باید بهت یاد بدم…
.........."
این روزا ..
این آدما....
این حرفا.....
این اتفاقا.......
....
من (!)
درست شدم عین اون روزا.....

اعتراف می کنم
اشتباه کرده بودم
اعتراف می کنم
"چیزی جز " تو " نیست
کسی جز " تو " نیست
ای آنکه جز " تو " کسی نیست...."

پ.ن 1: نوشته های داخل گیومه از من نیست ، شاید این پستو یه جور دیگه ادامه دادم البته شاید ...
پ.ن 2: انگار هوای این پاییز زیادی مستانه ست ، منم این روزا زیادی مستم...
        من (!)
        درست شدم عین اون روزا...

نوشته شده در شنبه ۲۵ مهر ۱۳۸۸ساعت 12:26 توسط نگار|

Design By : Mihantheme